Mia: I'm always gonna love you, too
Lucilla: I knew a man once, a
noble man, a man of principle who loved my father, and my father loved him. This man
served Rome well.
Maximus: That man is gone. Your brother did his work well
فیلم گلادیاتور برای من، مهم ترین ارزشمند ترین، تاثیرگذارترین و بهترین فیلمیه که دیدم. به زودی پرونده پر و پیمانی برای این فیلم باز میکنیم. دیالوگ های خوبش(که این اولیش بود)، موسیقی متنش، معرفی کامل و...
همه ما به خوبی استیون اسپیلبرگ را میشناسیم. کارگردانی عاشق فانتزی های UFO محور و کیفیت فوق العاده فیلم ها. در فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم (Close Encounters of the Third kind)اما،ما بهترین نوع این فیلم را میبینیم.
اصولا مفهوم"برخورد نزدیک" به پدیده ای گفته می شود که فرد، با بشقاب پرنده یا هر چیز UFO محور دیگری مواجه شود.(اضافه میکنم که سوژه بحث ما اکنون UFO پژوهی نیست و صرفا در مورد فیلم صحبت خواهیم کرد. )
اسپیلبرگ برای ساختن این فیلم، با استودیوهای زیادی به گفتگو نشست و تمام آن ها به دلیل هزینه بالای فیلم، حاضر به سرمایه گذاری نشدند. در آخر حتی هزینه فیلم از چیزی که اسپیلبرگ پیش بینی کرده بود فراتر هم رفت. اما در نهایت شاهکاری عظیم چه از نظر سینمایی و چه از نظر جلوه های بصری خلق شد.
در ابتدای فیلم، دکتر از کلود لاکومب، مامور یافتن دلیل گم شدن هواپیماها در سراسر دنیا می شود. اما این تنها یک شروع است. بعد از سفر ما متوجه چیز عجیب تری میشویم. اشتیاق عده ای برای رسیدن به معشوق(که در اینجا همان سفینه فضایی است). اشتیاقی به غایت دیوانه کننده که گاهی دلمان برای شخصیت ها می سوزد.
تعلیق در این فیلم مهم ترین فاکتور ماندگاری آن است. به طوری که برای بار دهم هم که فیلم را ببینید نه تنها برایتان خسته کننده نخواهدبود بلکه شاید معانی مختلف فیلم، که در دفعات قبلی ندیده اید را بفهمید و درک کنید.
یادتان باشد خودتان را برای چیز فوق العاده ای آماده کنید. چرا که به زودی همه چیز عوض میشود.