کلبه ای شخصی برای آرامش شخصی

۱۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

راه ما آزادی است


اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

آهنگ Bring me to life از Evanescence

How can you see into my eyes, like open doors
Leading you down into my core
Where I've become so numb, without a soul
My spirit's sleeping somewhere cold
Until you find it there and lead it back home

Wake me up, wake me up inside I can't wake up,
Wake me up inside, save me,
Call my name and save me from the dark, wake me up
Bid my blood to run, I can't wake up
Before I come undone, save me
Save me from the nothing I've become


Now that I know what I'm without
You can't just leave me
Breathe into me and make me real, bring me to life

Wake me up, wake me up inside I can't wake up,
Wake me up inside, save me,
Call my name and save me from the dark, wake me up
Bid my blood to run, I can't wake up
Before I come undone, save me
Save me from the nothing I've become

Bring me to life, I've been living a lie
There's nothing inside, bring me to life

Frozen inside without your touch
Without your love, darling
Only you are the life among the dead

All this time, I can't believe I couldn't see
Kept in the dark, but you were there in front of me

I've been sleeping a thousand years it seems
I've got to open my eyes to everything

Without a thought, without a voice, without a soul

Don't let me die here
There must be something wrong, bring me to life

Wake me up, wake me up inside I can't wake up,
Wake me up inside, save me,
Call my name and save me from the dark, wake me up
Bid my blood to run, I can't wake up
Before I come undone, save me
Save me from the nothing I've become

Bring me to life, I've been living a lie, there's nothing inside
Bring me to life

لینک دانلود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

تو را چه غم که شب ما دراز میگذرد

ترا چه غم که شب ما دراز می گذرد؟

که روزگار تو در خواب ناز می گذرد

غرض ز سنگدلی داغ کردن شهداست

به لاله زار اگر آن سرو ناز می گذرد


نیازمندی ازو همچو ناز می بارد

ز ناز اگر چه ز من بی نیاز می گذرد


ز پا کشیدن زلف و غبار خط پیداست

که وقت خوبی آن دلنواز می گذرد


تو همچو باد سبک می روی، چه می دانی

بر این خرابه چه از ترکتاز می گذرد؟


ز پرده داری دل سینه ام چو گل شد چاک

چه بر صدف ز گهرهای راز می گذرد


حیات زنده دلان در گداز خویشتن است

نمرده شمع کج از گداز می گذرد؟


خبر ز عشق حقیقی ندارد آن غافل

که زندگیش به عشق مجاز می گذرد


ز کشور دل محمود گرد می خیزد

اگر نسیم به زلف ایاز می گذرد


زبان تیغ شهادت چنان فریبنده است

که خضر از سر عمر دراز می گذرد


چو صائب آن که به دولتسرای فقر رسید

ز صاحبان کرم بی نیاز می گذرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

دانلود آهنگ گنجشکک اشی مشی به مناسبت در گذشت حسن حاتمی

حسن حاتمی در گذشت. این خبر دو روز قبل بود. خبری که در هیاهوی زشت این روزها گم شد. برای مردم کازرون او مهم ترین شخصیت شهرشان است. کسی زندگی اش را وقف کازرون کرد


. خلاصه متل قدیمی کازرونی به این شکل است:


گنجشککی سکه پولی پیدا می‌کند و پس از آنکه با جستجوی بسیار صاحب آن را نمی‌یابد با آن ماست می‌خرد و با پیرزنی که نان می‌پزد شریک می‌شود. پیرزن به او نارو می‌زند و گنجشکک نان پیرزن را می‌برد. با چوپانی شریک می‌شود و چوپان نیز به او نارو می‌زند. گنجشکک بره چوپان را به تلافی می‌دزدد. با تازه‌دامادی شریک می‌شود و باز هم نارو می‌خورد. گنجشکک عروس وی را می‌رباید و به لوطیان می‌دهد و در عوض تمبکی از آنان می‌گیرد. گنجشکک با تمبک خویش به قصر پادشاه رفته و شکایت به او می‌برد. پادشاه به فراشان دستور می‌دهد تا او را با تیر بزنند. تیرها به وی اصابت نمی‌کنند ولی او از ترس بیهوش شده و شاه او را می‌خورد. گنجشکک که در زندان نمور و تاریک شکم پادشاه به هوش می‌آید، موفق می‌شود از آنجا فرار کرده و آبروی پادشاه را نیز نزد همه ببرد و تنبک خود را بازپس گیرد. تمبک را به نزد لوطیان برده و عروس را بازپس می‌ستاند و با او زندگی می‌کند. بخشی از داستان از زبان نگهبانان پادشاه چنین است: «گنجشکک اشی‌مشی، لب بوم ما مشین، بارون میاد خیس می‌شی، برف میاد گولّه می‌شی می‌افتی تو حوض نقاشی، می‌گیرتت فراش باشی، می‌کشتت قصاب باشی، می‌پزتت آشپزباشی، می‌خورتت حاکم‌باشی.»


حسن حاتمی با گویش کازرونی آن را تبدیل به شعر میکند و به سراغ احمد شاملو میبرد. احمد شاملو آن را به فارسی تهرانی برگردان می کند و فرهاد مهراد آن را میخواند.
متن آهنگ را در پایین میخوانید

گنجشگک اشی مشی، لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی، برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی، گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی..
گنجشگک اشی مشی، لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی، برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی، گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی…

دانلود آهنگ



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

شعر حافظ صبح است ساقیا + دانلود آهنگ

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن

دور فلک درنگ ندارد شتاب کن


زان پیشتر که عالم فانی شود خراب

ما را ز جام باده گلگون خراب کن


خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد

گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن


روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند

زنهار کاسه سر ما پرشراب کن


ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم

با ما به جام باده صافی خطاب کن


کار صواب باده پرستیست حافظا

برخیز و عزم جزم به کار صواب کن


آهنگ صبح است ساقیا از سهیل نفیسی

دانلود


استاد شجریان هم در سبک سنّتی این غزل را خوانده اند که در در ادامه میتوانید آن را دانلود کنید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

آهنگ Radioactive از Imagine Dragons

I'm waking up to ash and dust,
I wipe my brow and I sweat my rust,
I'm breathing in, the chemicals.
I'm breaking in, shaping up, then checking out on the prison bus.
This is it, the apocalypse, whoa.


I'm waking up, I feel it in my bones.
Enough to make my systems blow.
Welcome to the new age, to the new age.
Welcome to the new age, to the new age.
Whoa, whoa, I'm radioactive, radioactive.
Whoa, whoa, I'm radioactive, radioactive.


I raise my flags, don my clothes,
It's a revolution I suppose.
Were painted red, to fit right in, whoa.
I'm breaking in, shaping up, checking out on the prison bus.
This is it, the apocalypse, whoa.

I'm waking up, I feel it in my bones.
Enough to make my systems blow.
Welcome to the new age, to the new age.
Welcome to the new age, to the new age.
Whoa, whoa, I'm radioactive, radioactive.
Whoa, whoa, I'm radioactive, radioactive.


All systems go, sun hasn't died.
Deep in my bones, straight from inside.


I'm waking up, I feel it in my bones.
Enough to make my systems blow.
Welcome to the new age, to the new age.
Welcome to the new age, to the new age.
Whoa, whoa, I'm radioactive, radioactive.
Whoa, whoa, I'm radioactive, radioactive


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

داستان کوتاه؛ بیست سال

باران میبارید. از دور میدیدمش. انگار که باران را حس نمی کردم و فقط او را میدیدم. در خانه شان را باز کرد و وارد شد. چشمانم را بستم و به سه سال قبل برگشتم. روزهای خوب، روزهای جذاب. زندگی ام را با او مرور میکردم تا رسیدم به همان لحظه. وای خدای من. من سه سال از زندگی ام را با او هدرداده بودم. چشمانم را باز کردم. مثل همیشه به کنار خانه شان رفتم. با سنگ ریز به شیشه اتاقش زدم. بعد از چند دقیقه که مدام این کار را کردم در پنجره را باز کرد. باران حالا شدید تر شده بود. نگاهم کرد. هیچ نگفت. گفتم:"خیلی نامردی" و رفتم. در حالی که میرفتم صدای او را میشنیدم که مرا آرام صدا میکند. خودم را به نشنیدن زدم. او حق نداشت. حق نداشت. بعد از آن هیچ گاه عاشق نشدم. حتی حالا که بیست سال از آن روز گذشته. دقیقا همین روز بود. حالا من هم دیگر شاعر نیستم


داستان از خودم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

معرفی فیلم؛ برخورد نزدیک از نوع سوم

همه ما به خوبی استیون اسپیلبرگ را میشناسیم. کارگردانی عاشق فانتزی های UFO محور و کیفیت فوق العاده فیلم ها. در فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم (Close Encounters of the Third kind)اما،ما بهترین نوع این فیلم را میبینیم.

اصولا مفهوم"برخورد نزدیک" به پدیده ای گفته می شود که فرد، با بشقاب پرنده یا هر چیز UFO محور دیگری مواجه شود.(اضافه میکنم که سوژه بحث ما اکنون UFO پژوهی نیست و صرفا در مورد فیلم صحبت خواهیم کرد. )

اسپیلبرگ برای ساختن این فیلم، با استودیوهای زیادی به گفتگو نشست و تمام آن ها به دلیل هزینه بالای فیلم، حاضر به سرمایه گذاری نشدند. در آخر حتی هزینه فیلم از چیزی که اسپیلبرگ پیش بینی کرده بود فراتر هم رفت. اما در نهایت شاهکاری عظیم چه از نظر سینمایی و چه از نظر جلوه های بصری خلق شد.

در ابتدای فیلم، دکتر از کلود لاکومب، مامور یافتن دلیل گم شدن هواپیماها در سراسر دنیا می شود. اما این تنها یک شروع است. بعد از سفر ما متوجه چیز عجیب تری میشویم. اشتیاق عده ای برای رسیدن به معشوق(که در اینجا همان سفینه فضایی است). اشتیاقی به غایت دیوانه کننده که گاهی دلمان برای شخصیت ها می سوزد.

تعلیق در این فیلم مهم ترین فاکتور ماندگاری آن است. به طوری که برای بار دهم هم که فیلم را ببینید نه تنها برایتان خسته کننده نخواهدبود بلکه شاید معانی مختلف فیلم، که در دفعات قبلی ندیده اید را بفهمید و درک کنید.


یادتان باشد خودتان را برای چیز فوق العاده ای آماده کنید. چرا که به زودی همه چیز عوض میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

معرفی کتاب؛ عقاید یک دلقک

سیمای تابناک شکست

“عقاید یک دلقک” مونولوگ طولانی جوان بیست و هشت ساله‌ای به نام هانس شنیر است که بارزترین شاخصه او در طول داستان شوریدن او بر هنجارهای اجتماع به رغم شکستهای متوالی است. هانس فرزند یک خانواده ثروتمند است اما با انتخاب شغل دلقک و از آن مهمتر با ازدواج با دختری به نام ماری قید بهره بردن از میراث خانواده را می‌‎زند و از آنها جدا می‌شود. تلخی روایت هانس در این است که ماری، دختری که او به خاطرش به موقعیت خانوادگی‌اش پشت پا زده است، به سادگی و به خاطر علایق مذهبی کاتولیکی ترکش می‌کند تا با فردی “کاتولیک‌تر” زندگی کند. به این ترتیب محرومیت عاطفی و محرومیت مادی سایه خود را بر بخش عمده‌ای از داستان “عقاید یک دلقک” انداخته‌اند.


توضیحات بیشتر در ادامه مطلب(با کلیک بر روی عنوان پست یا فلش زیر تاریخ پست)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش

دانلود آهنگ طلوع خونین فریدون فروغی

خوش باوران زحمت کشان در خوابند
شب به دستان بت پرستان بیدار
ای جانبازان رزمندگان اکنون کجایید
انسانی مرد انسانی رفت آزادی کو
یکی آمد با پتک سیاه پرواز را کشت
ای طلوع خونین از شب تو بگریز
صبح خونبار با خون من با نور آمیز
همخاک من هم وطنم یک دو برپاخیز
شب فرو ریز با نور آمیز ای هم صدا
تو دستات خورشید بر لبهات امید
بر دشمن بستیز بر دشمن بستیز

دانلود


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کیاوش